یکی از سوالات مهمی که در خصوص حمایت از محجوران مطرح میشود این است که در صورتی که برای فرد محجور ولی و وصی وجود نداشته باشد، چه کسی حمایت و مراقبت از آنها و نیز اداره امور مالی و غیر مالی آنان را بر عهده میگیرد. پیشبینیای که در قانون مدنی و فقه برای این امر شده است آن است که برای این افراد قیم تعیین گردد. در این مقاله از دادسو همه چیز درباره قیم را به شما میگوییم.
قیم یعنی چه و شرایط قانونی قیم شدن؟
قیم در لغت به معنای سرپرست، متولی و شخصی است که امور شخص محجور را برعهده دارد؛ در علم حقوق به کسی گفته میشود که از طرف دادگاه با تقاضای دادستان و برای حمایت از افراد محجور مانند مراقبت از او و نیز اداره اموالش تعیین میگردد و به این سمت قیمومت میگویند و قوانین جدید و شرایط قیم شدن فرزند برای مادر.
مطابق قانون مدنی برای اشخاصی که ولی خاص مانند پدر یا جد پدری ندارند و همچنین برای افراد غیر رشید و مجانین قیم تعیین میشود و محکمه شرع صلاحیتدار تعیین آن معرفی شده است. بنابراین، تنها برخی از افراد نیاز به قیم دارند و فردی که منتصب به قیمومت میشود باید شرایط و ویژگیهای لازم برای این کار را داشته باشد. این انتصاب طی تشریفاتی انجام میشود و وظایف و اختیاراتی برای آن طبق قانون تعریف شده است. البته در صورتی که قیم از وظایف خود تخطی یا کوتاهی کند میتوان وی را عزل کرد.
چه افرادی نیازمند قیم هستند؟
مطابق قانون مدنی برای کسانی که اصطلاحا محجور محسوب میشوند یعنی توانایی تصرف در امور مالی و غیر مالی خود را ندارند، باید کسی را تعیین کنند تا در انجام امورشان به آنها کمک نمایند. به طور کلی محجورین به سه دسته افراد صغیر (کسانی که به سن بلوغ نرسیدهاند)، اشخاص غیر رشید و مجانین تقسیم میشوند. لذا، بر اساس ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی افرادی که حداقل یکی از شرایط زیر را داشته باشند لازم است برای آنان قیم تعیین شود:
۱- ضغیری که ولی خاص ندارد (منظور از ولی خاص پدر و جد پدری است)
۲- مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها بوده و ولی خاص ندارند.
۳- مجانین و اشخاص غیررشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها نباشد.
بنابراین، اگر محجور، ولی خاص یعنی پدر یا جد پدری نداشته باشد، باید شخصی که واجد و دارای صلاحیت است به قیمومت او منصوب شود. چنانچه فرد محجور پدرش فوت کرده باشد، وظیفه نگهداری و قیمومت او با جد پدری (پدربزرگ) او است. ولی اگر او هم فوت کرده باشد، در صورتی که پدر یا جد پدری طبق وصیت شخصی را برای اداره امور وی مشخص کرده باشند، به آن شخص وصی گفته میشود. اما اگر در وصیت آنها وصی تعیین نشده باشد و یا وصی صلاحیت یا توان رسیدگی نداشته باشد یا از این وظیفه شانه خالی کند و همچنین در مواردی که سرپرست افراد محجور زنده هستند ولی برای دادگاه بیمار بودن و ناتوانی آنها در نگهداری و اداره امور وی محرز باشد، طبق قانون دادگاه شخصی را به عنوان قیم معین میکند.
شرایط قیم در قانون
از آنجایی که قیمومت افراد محجور وظیفهای مهم و خطیر است، برای این انتصاب شرایط در نظر گرفته شده است که توسط دادگاه بررسی میشود.
- اولین شرط مهم قیمومت، داشتن توانایی و قدرت لازم را داشته باشد. البته منظور توانایی و قدرت جسمانی نیست، بلکه توان وی برای انجام اعمال حقوقی و مدیریت صحیح جهت حفظ اموال فرد محجور میباشد. قیم باید برای تربیت و امور محجور سعی و تلاش نماید و رعایت مصلحت را در نظر بگیرد. او باید توانایی و قدرت تشخیص مصلحت از مفسده را داشته باشد.
- شرط دوم برای این امر، امانتداری است و در صورتی که عدم امانتداری وی ثابت شود، طبق قانون سریعا وی از این سمت عزل میشود و شخص دیگری به عنوان قیم تعیین میگردد.
- سومین شرط، بالغ و رشید بودن او است. افرادی که خود نیازمند قیم هستند، نمیتوانند به قیمومت منصوب شوند.
- شرط چهارم، مسلمانی قیم است. در حقوق اسلامی، غیر مسلمان نمیتواند ولی مسلمان باشد. لذا، اگر شخص محجور مسلمان باشد، قیم غیر مسلمان برای وی تعیین نمیگردد.
با توجه به شرایط ذکر شده، در صورتی که خویشاوندان شخص محجور توانایی قیم شدن داشته باشند، بر دیگران اولویت دارند و دادگاه یک یا چند نفر از آنها را به سمت قیمومت تعیین مینماید.
طبق ماده ۶۱ قانون امور حسبی، در صورت فوت پدر و جد پدری، اگر مادر ازدواج نکرده باشد، اولویت قیمومت با وی است و به موجب ماده ۱۲۵۱، چنانچه مادر مولی علیه به سمت قیمومت تعیین شده باشد و ازدواج نماید، باید ظرف مدت یک ماه از تاریخ ازدواجش مراتب را به دادستان حوزه اقامت خود یا نماینده او اطلاع دهد تا با رعایت وضعیت جدید آن زن، تقاضای قیم جدید یا تعیین ناظر شود.
چه اشخاصی صلاحیت قیمومت ندارند؟
همانطور که گفته شد، قیم باید دارای شایستگی اخلاقی و قابل اعتماد بوده و نیز مسلمان باشد. براساس ماده ۱۲۳۱ قانون مدنی، اشخاص ذیل نباید به سمت قیمومت منصوب شوند:
۱- کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت شخص دیگری هستند.
۲- کسانی که حکم ورشکستگی آنها صادر شده و هنوز عمل ورشکستگیشان برطرف نشده باشد.
۳- کسانی که مرتکب جنایت یا یکی از جرمهای سرقت- کلاهبرداری- هتک ناموس (تجاوز به عنف)- خیانت در امانت- اختلاس- جنایت نسبت به اطفال و ورشکستگی به تقصیر شده و حکم قطعی محکومیت داشته باشند.
۴- کسانی که فساد اخلاقیشان ثابت شده باشد.
۵- کسانی که خود یا خویشاوندان درجه اول آنها دعوایی بر محجور داشته باشند.
وظایف و اختیارات قیم
پس از دانستن شرایط انتصاب قیمومت، لازم است بدانیم این شخص چه وظایفی در قبال فرد محجور دارد.
۱- مواظبت از شخص مولی علیه و نمایندگی قانونی وی در تمام امور مربوط به اموال و حقوق مالیاش بر عهده قیم میباشد. همچنین، قیم وظایفی غیر مالی نیز دارد از جمله دادن اجازه اشتغال به کار به فرد محجور و به طبع آن فراهم نمودن لوازم آن کار با وی خواهد بود.
۲- قیم باید به محض منصوب شدن،قبل از مداخله در امور مالی مولی علیه فهرستی از اموال وی تهیه کرده و یک نسخه از آن را با امضای خود به دادستانی حوزه سکونت فرد محجور ارائه دهد و دادستان یا نماینده وی نیز باید در خصوص میزان دارایی محجور تحقیقات لازم را انجام دهند.
۳- قیم باید حداقل سالی یکبار حساب تصدی خود را به دادستان یا نماینده او ارائه کند و چنانچه ظرف مدت یک ماه از تاریخ مطالبه دادستانی، اقدام نکند به درخواست دادستان عزل میشود.
۴- هزینه زندگی فرد محجور و افراد تحت سرپرستی او و نیز هزینه معالجه آنها و تربیت اطفال محجور بر عهده قیم است و اگر محجور دیوانه باشد باید بر حسب شرایطش در منزل یا تیمارستان تحت معالجه قرار گیرد.
۵- یکی از وظایف غیر مالی قیم آن است که در همه موارد مصلحت محجور را در نظر داشته باشد و برای تربیت و اصلاح حال وی تلاش کند.
۶- قیم میتواند برای فرد محجوری که مجنون است، با تشخیص و اجازه پزشک و دادستان همسر اختیار نماید یا در صورت صلاحدید درخواست طلاق او را به دادگاه ارائه نموده و از جانب محجور طلاق دهد.
همچنین، اگر قیم در مسئولیت خود و حفظ مال محجور کوتاهی کند، مسئول ضرر و خسارتی است که به اموال وی وارد شده است.
چه اشخاصی میتوانند درخواست نصب قیم بدهند؟
در صورت وجود یک فرد محجور، والدین او موظفند از دادستان درخواست کنند تا برای وی قیم تعیین نماید. چنانچه والدین محجور فوت کرده باشند این وظیفه بر عهده خویشاوندان و نزدیکان او میباشد.
علاوه بر این، شهرداری و اداره آمار و ثبت احوال و مأموران آنها و دهبان و بخشدار هر محل نیز وظیفه دارند در صورت اطلاع از وجود محجوری که نیازمند قیم است به دادستانی آن حوزه اطلاع دهند.
همچنین، دادستان میتواند خود مستقیما از دادسرا درخواست نصب قیم برای فرد محجور نماید.
این اشخاص باید به اداره سرپرستی دادسرای محل اقامت محجور دادخواست نصب قیم دهند و دادسرا بعد از بررسی و احراز شرایط محجور بودن فرد اقدام به تعیین قیم مینماید.
مدارک لازم برای درخواست نصب قیم
درخواست نصب قیم توسط اشخاص متقاضی باید همراه مدارک زیر به دادسرا ارائه شود:
- مدارک شناسایی متقاضی قیمومت (شناسنامه و کارت ملی)
- مدارک شناسایی محجور (شناسنامه و کارت ملی)
- گواهی مبنی بر فوت پدر یا جد پدری محجور (مانند گواهی فوت، شناسنامه باطل شده و یا گواهی انحصار وراثت)
نحوه تعیین و نصب قیم
پس از اطلاع دادستانی از وجود فرد محجور توسط والدین وی یا نزدیکان او و یا ادارات و مراجع ذیصلاح، در صورتی که حجر فرد برای دادگاه احراز نشده باشد، ابتدا بررسیهای لازم انجام شده و گواهی تایید حجر برای وی صادر میشود. پس از آن دادگاه اقدام به بررسی در خصوص نصب قیم نموده و میتواند یک یا چند فرد را که صلاحیت قیمومت دارند به این سمت منصوب کند. شخص منتخب میتواند این سمت را نپذیرد ولی در صورت پذیرفتن، باید بلافاصله پس از اطلاع از آن، انجام وظایف خود را آغاز نماید. چنانچه بعد از نصب به هر دلیلی صلاحیت قیمومت نداشته باشد، میتواند از سمت دادگاه عزل شود.
دادگاه صالح برای نصب قیم
در قانون مدنی، در موارد متعددی محکمه شرع را مقام صلاحیتدار برای تعیین قیم معرفی کرده و دادستان باید درخواست خود را به آن محکمه فرستاده تا دادگاه در این باره تصمیمگیری نماید. تعیین قیم و سایر اعمال مربوط به آن در صلاحیت دادگاهی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن قرار دارد و در صورتی که محجور در ایران اقامت نداشته باشد، هر کجا سکونت داشته باشد دادگاه آن محل برای امر قیمومت صالح است.
اگر در حوزه اقامت محجور، دادگاه صالح برای این امر نباشد، درخواست نصب قیم به نزدیکترین دادگاه صلاحیتدار به اقامتگاه وی ارجاع خواهد شد. حتی اگر اقامتگاه محجور معلوم نباشد مانند زمانی که صغیر یا دیوانهای در شهری پیدا شده و اطلاعی از محل سکونتش نداشته باشد، امور قیمومت وی با دادگاهی است که محجور در حوزه آن پیدا شده است.
همچنین، اگر متوفی دارای صغاری باشد که اقامتگاه آنان مختلف است، دادگاهی که برای یک نفر از آن صغیران تعیین قیم مینماید، میتواند برای بقیه صغاری که در حوزه آن دادگاه اقامت ندارند هم نصب قیم نماید. چنانچه قیم مشخص نشده باشد، دادگاهی که کوچکترین صغیر در حوزه آن ساکن است برای تعیین قیم نسبت به تمام صغیران صلاحیت دارد.
دیدگاه ها ۰ هیچ نظری هنوز ثبت نشده است